کد مطلب:314636 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:317

تثویب در اذان
اهل سنت به پیروی از عمر در اذان، از گفتن «حی علی خیر العمل» خودداری می كنند و به جای آن در اذان صبح «الصلاة خیر من النوم» می گویند.

گفتن «الصلاة خیر من النوم» در اذان، در اصطلاح علمای فقه و حدیث «تثویب» نامیده می شود. [1] .

تثویب در فقه شیعه نیز مصطلح بوده به معنای گفتن «الصلاة خیر من النوم» است. صاحب «وسائل الشیعه» باب بیست و دوم اذان را چنین عنوان می كند: «



[ صفحه 46]



باب عدم تثویب در اذان و اقامه، و آن گفتن: «الصلاة خیر من النوم است» آنگاه حدیثی را از امام صادق (علیه السلام) نقل می كند كه طبق آن، از آن حضرت در مورد تثویب در اذان و اقامه سئوال شده، و آن حضرت فرموده است: ما آن را به رسمیت نمی شناسیم. [2] .

صاحب جواهر از كتاب نهایة، وسیله، سرائر، بیان، موجز، جامع المقاصد، مسالك، مجمع البرهان و... نقل می كند كه مطلقا آن را تحریم كرده اند و از صاحب سرائر نقل می كند كه بر حرمت آن ادعای اجماع نموده است.

تثویب در لغت به معنای بازگشت است و علت اینكه گفتن «الصلاة خیر من النوم» را تثویب می نامند، این است كه مؤذن با گفتن «حی علی الصلاة» (بشتاب به سوی نماز) در اذان مردم را به سوی نماز فرا می خواند، هنگامی كه برگردد و بگوید: «الصلاة خیر من النوم» (نماز بهتر از خواب است) در واقع به مضمون مطلب قبلی باز گشته است. از این رهگذر آن را تثویب می گویند [3] و به همین دلیل گاهی اقامه را نیز «تثویب» می نامند، زیرا اقامه بازگشت به فصول اذان است. [4] .

ممكن است لفظ «تثویب» را در معانی دیگری هم به كار ببرید، ولی هر كجا گفته شود «تثویب در اذان» یك معنی بیشتر ندارد و آن گفتن «الصلاة خیر من النوم» است. [5] ترمذی نیز پس از نقل معانی دیگر فقط این معنی را پذیرفته



[ صفحه 47]



است. [6] .

در مورد اینكه تثویب در اذان جایز است یا نه؟ در میان اهل سنت اختلاف هست و غالبا قائل به كراهت هستند، زیرا بدعت است و بدعت در عبادت موجب بطلان است و شافعی آن را غیر مشروع دانسته است. [7] جالب توجه و شایان دقت است كه شخص خلیفه نیز آن را بدعت نامیده است! [8] پسر خلیفه هم این كار را بدعت می دانست و از مسجدی كه این بدعت در آن گفته می شد، بیرون می رفت و در آنجا نماز نمی خواند.

مجاهد می گوید: با عبدالله بن عمر وارد مسجدی شدیم كه در آنجا نماز بخوانیم، مؤذن اذان می گفت، در ضمن اذان تثویب كرد (یعنی: الصلاة خیر من النوم گفت) عبدالله از مسجد خارج شد و به من گفت: مجاهد، زود باش بیا بیرون كه از نزد این بدعتگزار بیرون رویم، و در آنجا نماز نخواند. [9] .

نخستین كسی كه این بدعت را در اذان به زبان آورده «سعد قرظ» است كه در خلافت عمر آن را در اذان گفت و عمر به او اعتراض كرد كه این بدعت است. [10] .

در ده ها حدیث كه از اذان بلال برای ما نقل شده، تثویب وجود ندارد. حتی سعد قرظ كه خود یكی از راویان اذان بلال است اذان بلال را بدون تثویب نقل كرده است. [11] .



[ صفحه 48]



مالك بن أنس، پیشوای مالكیها، ماجرای شروع این بدعت را چنین می نویسد: یك روز مؤذن عمر، پیش او رفت تا وی را از فرا رسیدن وقت نماز صبح آگاه سازد، او را خوابیده یافت. برای بیدار كردن او با صدای بلند گفت: «الصلاة خیر من النوم» عمر از خواب بیدار شد و دستور داد این جمله را داخل اذان كنند و در اذان صبح بگویند. [12] .

برخی از راویان اذان بلال، برای این كه عمر را تبرئه كنند می گویند: بلال در اذان صبح می گفت: حی علی خیر العمل، ولی رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) به آن فرمود كه به جای آن بگوید: الصلاة خیر من النوم. [13] در حالی كه دهها روایت اهل سنت صراحت دارد كه جمله «الصلاة خیر من النوم» در عهد رسول خدا وجود نداشت و در عهد عمر به آن افزوده شد. [14] .

از بررسی كتب حدیث، فقه و تاریخ اهل سنت و تناقضات عجیب موجود در آنها به خوبی روشن می شود كه در عهد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از «حی علی الفلاح» طبق تعلیم آن حضرت «حی علی خیر العمل» گفته می شد و این سنت در عهد ابوبكر نیز رایج بود، ولی عمر برای اینكه به خیال خام خود مردم را به جهاد بسیج كند، آن را ممنوع اعلام كرد و برای پر كردن جای خالی آن، جمله «الصلاة خیر من النوم» را ابداع كرد.

آنگاه عاشقان زر و زیور به جعل حدیث پرداخته، احادیث جعلی متناقضی را



[ صفحه 49]



جعل كردند تا شاید اذان ابتكاری عمر را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نسبت دهند و آن را مشروع قلمداد كنند. چنان كه در مورد دیگر ابتكارات عمر نیز همین شیوه معمول بود.

از داستان های جالبی كه در رابطه با حی علی خیر العمل نقل شده، این است كه: چون حی علی خیر العمل شعار شیعیان بود، حسین علی صاحب فخ، نهضت خود را با شعار حی علی خیر العمل شروع كرد. فرماندار مدینه كه از طرف منصور دوانیقی منصوب بود در مسجد النبی (صلی الله علیه و آله) نشسته بود و مؤذن بر فراز مناره مسجد اذان می گفت: حسین بن علی شمشیر به دست گرفت از مناره بالا رفت و به مؤذن گفت: بگو: حی علی خیر العمل. مؤذن خواست امتناع كند، وقتی شمشیر را دید، فریاد كشید: «حی علی خیر العمل»

هنگامی كه فرماندار آن را شنید، خیال كرد كه یكی از علوی ها قیام كرده مدینه را به تصرف خود درآورده است. وحشت و اضطراب وجود او را فرا گرفت. خواست بگوید: درهای مسجد را ببندید، گفت: استرها را ببندید! [15] .


[1] سنن ترمذي، ج 1، ص 380؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 237.

[2] وسائل الشيعه، ج 4، ص 650.

[3] فتح الباري، ج 2، ص 85.

[4] صحيح مسلم، ج 1، ص 291.

[5] شرح كرماني بر بخاري، ج 5، ص 7.

[6] سنن ترمذي، ج 1، ص 381.

[7] حدائق، ج 7، ص 418.

[8] كنز العمال، ج 8، ص 357، حديث شماره 23253.

[9] سنن ترمذي، ج 1، ص 382.

[10] كنز العمال، ج 8، ص 357.

[11] سنن دارقطني، ج 1، ص 236.

[12] موطأ مالك، ص 55؛ كنز العمال، ج 8، ص 355.

[13] كنز العمال، ج 8، ص 345؛ مجمع الزوايد، ج 1، ص 330؛ سنن بيهقي، ج 1، ص 425، مصنف عبدالرزاق، ج 1، ص 460.

[14] ترمذي، ج 1، ص 382؛ كنز العمال، ج 8، ص 357 - 355؛ موطأ مالك، ج 1، ص 55؛ سنن دارقطني، ج 1، ص 243؛ سنن ابي داوود، ج 1، ص 89.

[15] مقاتل الطالبين، ص 446.